آرامآرام، تا این لحظه: 13 سال و 11 ماه و 2 روز سن داره

سفر به دنیای آرام

آرام به روایت دوربین

این صنعت توریسم در تهران واقعا" مظلوم واقع شده، این شهر پر از جاذبه های گردشگریه! عکسهای این پست هم بخشی از تهرانگردیِ ما به اتفاقِ مهمون هامون هست این دو تا عکسِ اول مربوط به تهرانگردیمون نمی شه ، در سفرمون به دماوند این دو تا عکس رو گرفتیم که خیلی دوستشون دارم.   بوستان آب و آتش   باغ پرندگان ( فکر کنم توی این یه ماهی که تهرانم 5 بار رفتم این باغ پرندگان)   کاخ نیاوران انقدر این بچه ها عاشقِ دویدن تو چمن هستن که اصلا" فرصتِ دیدنِ داخلِ مجموعه کاخ ها دست نداد.   باغ ایرانی ( باغ مستوفی الممالک) اگه نیاز به آرامش و سکوت دارید این باغ رو بهتون توصیه می کنم، البت...
20 خرداد 1392

موزه حیات وحش دارآباد

ما این روزها یه مهمونی داریم که حسابی پایۀ برنامه هامونه، پسر عمۀ آرام که تقریبا" هم سن و سالِ آرامه. مدتها بود که دلم می خواست برم موزۀ دارآباد ولی فرصتی دست نمی داد، گویا قسمت بود که با رادین و مامان جون سوری و عمه مریم بریم. خیلی کوچیکه اما دوست داشتنیه ، بیرون از موزه به اندازه کافی فضا برای دویدن و بازی بچه ها فراهم بود، انقدر که فضای بیرون موزه برای آرام و رادین جذاب بود داخلِ موزه هیچکدومشون رو نگرفت! آرام  و رادین یه  دور سریع زدن و واسه بیرون رفتن حسابی عجله داشتن! بیشتر وقتمون رو تو چمن ها و بین درخت ها گذروندیم و کلی برگ جمع کردیم تا وقتی می ریم خونه یه حرکتِ خلاقانه روشون انجام بدیم (سلام مسیحا)     ...
11 خرداد 1392

برج میلاد ( قسمتِ اول)

این برج میلاد هم برای خودش داستانی داره تو دنیای آرام، پارسال تابستون مامان جون سوری، وقتی داشتیم از شمال بر می گشتیم، برج میلاد رو به آرام نشون دادن و گفتن که آسانسورش رو پیدا کنه، حالا بماند که چقدر با آرام کلنجار رفتن تا تونستن آسانسور برجِ میلاد رو در حالی که می ره بالا به آرام نشون بدن. از اون به بعد یکی از سازه هایی که اغلب اوقات در بازیهای لگو و خونه سازی و نقاشی های  آرام حضور داره همین برجِ میلادِ. امروز  آرام اون آسانسورِ کذایی رو از نزدیک دید اما بالای برج نرفتیم تا دفعۀ بعد با ویانا بریم. هر چی تلاش کردیم دستشو مثلِ اون مجسمه بگیره نشد که نشد نشد این بچۀ ما چمن ببینه و از خود بی خود نشه یعنی مرد...
11 ارديبهشت 1392

باغ پرندگان

گم شدن تو تهران مصیبتیست عظما! یه خروجی رو رد کنی برگشتن سر جای اولت رفت واسه یه ساعت بعد.  اما امروز گم شدن ما تو خیابونای شرقِ تهران بسیار بسیار سودمند بود چون کاملا" ناگهانی چشممون خورد به تابلوی " باغ پرندگان" و قرارمون رو با دختر خالۀ نازنینمون بی خیال شدیم و رفتیم یه گردشِ دو ساعتۀ دو نفره و بسی لذت بردیم. چون بدون برنامه ریزی رفته بودم هم دوربینم شارژ نداشت هم اینکه آخر وقت رسیدم و فرصت نشد همه جاشو ببینم و جالب اینکه امروز نمی دونم به چه مناسبت ورود برای عموم رایگان بود. من تا حالا گل لاله از نزدیک ندیده بودم، چقدر زیباست. دالییییییییییی!   عاشقِ فکر کردنتم من تو می خندی و من عشق می کنم از سرخوشیِ...
9 ارديبهشت 1392
1