آرامآرام، تا این لحظه: 13 سال و 11 ماه و 1 روز سن داره

سفر به دنیای آرام

گرد همایی بادبادک بازهای کوچولو!!!

البته اسمش این نبود، فقط می خواستم به صورت کلیشه ای " روز جهانی کودک" نباشه! کلی زحمت کشیدیم بادبادک ساختیم البته من که نه، پدر و دختر دو نفری بعدشم روش کلی از آرزوهامون رو نقاشی کردیم اما آخرش آرام حتی حاضر نشد باهاش عکس بگیره از بس بادبادک قبلیشو دوست داشت   اتفاق بامزه 16 مهر این بود که آرام بعد از 5 روز ویانا رو می دید ( به خاطر سرما خوردگی قرنتینه بود) و نمی دونم این حادثه دیدار واسه من انقدر بامزه و جالبه یا برای خودشون هم واقعا" همینطوریه!!!           و سایل نقاشی که همیشه فراهمه در هر شرایطی ، ما گفتیم بادبادکها رو نقاشی کنن آرام به کشیدن باد بسنده کرد و ویانا هم کشتی...
17 مهر 1392

جشن تیرگان و آب تنی

 چون افراسیاب پادشاه توران زمین به ایران لشکر کشید و قشون منوچهر را در طبرستان محاصره کرد، سرداران ایران تصمیم گرفتند پس از مشورت با شاه یکی از زبده ترین افسران را بر قله ی کوهی بفرستند تا از آن جا با تیر و کمان مرز ایران و توران را تعیین کند... از آن پس در روز سیزدهم تیر ماه، جشن تیرگان به یادِ فداکاری آرش و خاطره ی جان بازی او در راه ایران زمین به جشن های ایرانیان افزوده شد. در این جشن باستانی مردم از صبح تا غروب آفتاب به آب بازی و آب تنی و آب پاشیدن به یکدیگر سرگرمند.   البته روز سیزدهم تیر در تقویم زرتشتیان گویا برابر با 10 تیر در تقویم شمسی هست، یعنی  تاریخ گذشته است این پست اما خالی از لطف نیست! و صد البته ک...
13 تير 1392

تولد سه سالگی

از چند ماه پیش تصمیم گرفتم تولد سه سالگیِ آرام رو با تم لورکس بگیرم چون آرام به کارتونش شدیدا" علاقه داره و بدون اقراق بیش از 100 بار این کارتون رو تماشا کرده. برگزاری تولد برای بچه ها واقعا" کار سختیه، امسال این زحمت به دوش بچه های کیدزون بود و دستشون درد نکنه انصافا" کارشون نقص نداشت.   بچه ها در حال تماشای نمایش عروسکی کندی بارِ محشر لورکس با اون درختای با مزه اش کیک تولد که فقط صورتِ لورکس رو دوست داشتم درختهاش خیلی خوب نشده اما مزه اش معرکه بود و آرام عاشقِ این قسمتِ همۀ تولدهای دنیاست؛ فوت کردنِ شمع و مراسمِ ناخنک زدن به خامۀ کیک که نمی دونم چه حکایتی داره که وقتی با انگشت می خوری یه مزۀ دیگه داره ...
5 خرداد 1392

وقتی ننه سرما عاشقِ حاجی فیروز می شه!

تو بلوار کشاورز یه نمایش خیابونی برگزار می شد به مناسبت رسیدن نوروز، چه خوب شد که رسیدم بهش! داستانش از این قرار بود که ننه سرما دلش نمی خواست بره چون عاشقِ حاجی فیروز شده بود و حاجی فیروز هم بالاخره راضیش می کنه که بره. چقدر خوب بود که اولین حاجی فیروزی که آرام تو عمرش می دید صورتش رو سیاه نکرده بود که آرام وحشت کنه از دیدنش.   و تازه کلی هم مهربون بود دایره زنگی ( یا هر چی که اسمش هست) رو داد به آرام از نزدیک نگاه کنه اون ننه سرمایی که البته آرام دیده بود خیلی خوشگل و خوشتیپ بود... کم مونده دیگه بره اون بالا! ...
28 اسفند 1391

درخت هندوانه!

به اتفاق جگر گوشۀ نازنینم امروز مراسم درختکاری داشتیم؛ من- آرام امروز روز درختکاریه، می خواییم درختِ انبه بکاریم آرام- مامان من دلم می خواد درختِ هندوانه بکارم من- هندوانه درخت نداره بوته داره عزیزم آرام- پس کی روزِ بوته کاری می شه که من بوته هندوانه بکارم!   عکسهای درختکاریِ نازگلمون هم در ادامۀ مطلب ببینید ...
15 اسفند 1391

2013

!Happy new yaer این عکس مربوط به جشنیِ  که به مناسبت سال نو میلادی توی Happy house بر گزار شد و اصلا" به آرام خوش نگذشت چون دقیقا" 2 ساعت قبل از شروع این برنامه تب کرد....بله بازم تب! ...
12 دی 1391

کریسمس مبارک!

زندگی توی محله ارمنی ها این چند روزه بد جوری حال و هوای منو کریسمسی کرده! دلم می خواست آرام یه عکس با حال و هوای سال نو میلادی می گرفت با درخت کریسمس و بابا نوئل و اون کلاه قرمز منگوله دارش. اما آرام به خاطر اینکه این چند روزه خیلی دکتر و آزمایشگاه رفته از فضاهای غریبه می ترسه، امروز رفتیم آتلیه و خیلی مضطرب شد و بی تابی کرد، برای همین بی خیال عکس شدیم و رفتیم kids club مجموعه انقلاب، اونجا یه درخت کریسمس گذاشته بودن واسه مراسمِ فردا، هنوز دکور کریسمسشون حاضر نبود اما من  یه  چند تا عکس از آرام گرفتم.     اینجا آرام داره مثلا" به مامان جون ژاله زنگ می زنه و می گه؛ مامان جون من دارم با بابا نوئل عکس می گیرم ...
4 دی 1391

شب یلدا

دوست داشتم چنین شبی، بندرعباس باشم و مثل هر سال همه عزیزانم رو دور هم جمع کنم و حسابی بگیم و بخندیم و بهمون خوش بگذره. از این بابت بسیار غمگینم. اما خوشحالم که من و آرام و مامان جون و خاله مریم و مهرداد و دایی داریوش و رحیمه و فرنوش و نگار پیش هم هستیم و می خواییم بترکونیم!   این عکسها مربوط به جشن یلدا در kidzone هست که خیلی خیلی جای دنج و باحالییه به خصوص برنامه اشون برای یلدا فوق العاده بود، حیف که آرام مریض احوالِ این روزها و خیلی بهش خوش نگذشت و مجبور شدیم زود برگردیم اما واسه خاطره ساختن 1 ساعت هم کافیه!   اینم ننه سرما که داره برای آرام یه فال حافظ می گیره، آره می دونم موهای ننه سرما مشکی بود قبلا" ، تاز...
1 دی 1391
1