از شیشه گرفتن

شیشه خوردن آرام کم کم داشت تبدیل به معضل می شد, اولا" که حاضر نبود بدون شیر خوردن بخوابه تازه بعد از اینکه شیرش رو می خورد باید شیشه خالی رو  بغل می کرد و می خوابید.

شیر خوردن قبل از خواب به شدت باعث پوسیدگی دندان های شیری می شه و آرام نه تنها قبل از خواب, بلکه به دفعات در نیمه های شب شیر می خورد, این بغل کردن شیشه هم وابستگیِ خوشایندی نبود برای من البته!

با وجودی که از مدتها قبل تصمیم گرفته بودم این کارو انجام بدم اما ترس از بد قلقی و بی تابی آرام از یه طرف و کم آوردن و تسلیم شدن خودم در برابر این بد قلقی ها از طرف دیگه مانع می شد که این تصمیم عملی بشه ولی  بالاخره این پروژه رو اجرا کردم و امشب پنجمین شبیه که عزیز دلم شیشه نمی خوره.

سختیش فقط شب اول بود بهش گفتم که نمی تونم شیشه ات رو پیدا کنم و فردا صبح با هم می گردیم و پیداش می کنیم. تا ساعت 3 صبح بهانه گرفت و از خواب بیهوش شد!

از فردای اون روز هر چند که بهانه می گرفت اما سریع توجهش رو به چیز دیگه ای جلب می کردم تا اینکه امروز وقتی دختر عموش که تازه 3 ماهه متولد شده رو دیدکه داره شیشه می خوره گفت مامان من دیگه نی نی نیستم که شیشه بخورم, نورا نی نیه؟ گفتم بله شما نی نی بزرگی ونورا نی نی کوچولو!

خوب از اینکه به این سادگی این موضوع رو پذیرفته و باهاش کنار اومده خیلی خوشحالم, فکر می کردم خیلی سخت تر از این حرفها باشه اما حالا با یه مشکل جدید مواجه شدم و اون اینه که الان  که دیگه شیشه نمی خوره, شیر هم نمی خوره! حالا باید بگردم دنبال یه راه حل واسه شیر خوردن.