آرامآرام، تا این لحظه: 13 سال و 11 ماه و 8 روز سن داره

سفر به دنیای آرام

صحنۀ خواب!

1392/1/31 12:57
نویسنده : ویدا
299 بازدید
اشتراک گذاری

مکالمه های نیمه شبِ من و آرام وقتی از خواب پرید؛

آرام - مامان من رو ببر تو سالن می خوام صحنۀ خوابم رو ببینم!

من -....، فردا صبح بریم که هوا هم روشن باشه بتونیم صحنه رو ببینیمنیشخند!

آرام - باشه مامان

 

چند دقیقه بعد...

- مامان در اتاقم رو ببند الان صحنۀ خوابم می یاد تو اتاقم

- تعجب

 

چند دقیقۀ بعد

- مامان می خوام تو بغلت بخوابم، صحنۀ خوابم اونجا نیست!!!

- باشه عزیزم

 

چند دقیقۀ بعد

- بریم زیرِ پتو بخوابیم که دیگه صحنه نیاد

-هیپنوتیزم

 

خلاصه که تا صبح ما خواب نداشتیم از دستِ این صحنه!!!

 

پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!

نظرات (5)

نانى
31 فروردین 92 13:00
ای جان قربونش بشم من با این حرف زدنش. چشم عزیزم اگه بتونم خودمو راضی کنم برای مهد گذاشتن مانی حتما تجربیاتمو در اختیارتون قرار میدم مرسى دوستم!
سارا مامان ارام
31 فروردین 92 13:01
عجب صحنه سمجی بوده هااااااااااا



واقعاً، هنوز دارم باهاش كلنجار مي رم
خاله سميه
31 فروردین 92 13:03
سلام آرام جون
کاشکی خونتون نزدیک خونمون بود.... اونوقت جواب سوالات پارسا میداد آخه شب ها موقع خواب پارسا به قدری صحبت می کنه که بعضی وقتا من میرم یه اتاق دیگه می خوابم[



خخخخخ!!!
maman joon jaleh
31 فروردین 92 22:14



زینب
2 اردیبهشت 92 7:36
صحنه خواب!!!!!!!!!!! یعنی چی اون وقت؟ قربونش بشم ... آرام گل رو ببوس از طرف ما


ما هم نفهمیدیم والا! به روی چشم!