آرامآرام، تا این لحظه: 13 سال و 11 ماه و 12 روز سن داره

سفر به دنیای آرام

آرامش خوردنی!

آرام- مامان امروز خیلی شبِ خوبیه، آخه من آرامش و حس خوبی دارم! من- این حس مثل چی می مونه؟ می دونی؟ آرام- آره، مثلِ خوردنِ یه چیزِ خوشمزه! ...
7 شهريور 1392

بدون عنوان!

هر چی فکر کردم هیچ عنوانی برای این مطلب پیدا نکردم، مثل همیشه رفتیم کنار دریا شن بازی به اتفاق آرام و ویانا ، اگه احیانا" پیشنهادی دارین با کمال میل می پذیرم. اینکه آرام و ویانا سالهای بعد چه طور دوستانی خواهند بود این روزها فکر من و لیلا رو مشغول کرده، پر واضح که هیچ کدوممون دلمون نمی خواد بچه هامون رو مجبور کنیم به انتخاب خاصی و اونها آزاد خواهند بود که دوستان نزدیکشون رو خودشون انتخاب کنند، اما فعلا" نزدیکترین دوست آرام ویاناست و نزدیکترین دوست ویانا آرام، یعنی وضعیت به همین منوال باقی خواهد بود؟  این خانم بندری روی شنها نقش می زد، آرام و ویانا هم بدون معطلی به ایشون پیوستن ونقشی زدن دیدنی، همینطور که می بینید   چند ...
5 شهريور 1392

گره کور

مهارت جدید این روزهای آرام گره زدنه‌, حالا هر چیزی گیر بیاره گره می زنه از بندِ کیفش گرفته تا آستین لباسهای من!!! بماند که بعضی از گره ها رو چنان حرفه ای می زنه که فکر می کنم در زندگی قبلی اش ملوان بوده امروز صندلی بیچاره رو با نخ دندون پیچ مال ( سلام زینب ) کرده, بند حوله و کیفش هم گره زده به نخ ها بهش می گم چی کار می کنی آخه؟ می گه؛ دارم تار عنکبوت درست می کنم که جیر جیرکها گیر کنن توش نیان تو اتاقم. و من را گریزی نیست از نگریستن به تو تا ابد ای شکوفه بهاری ام ...
5 شهريور 1392

یه توصیه مادرانه

کارتون peppa pig هر روز ساعت ده ونیم صبح از شبکه دیسنی جونیور پخش می شه توصیه می کنم حتما" ببینید. غیر از اینکه برای تقویت زبان انگلیسی خوبه ( به توصیه ساحل عزیز)  کلی برای مامان ها و باباها هم آموزنده است، درست مثل مجموعه داستانهای فرانکلین!!! سی دی این مجموعه هم این روزها به وفور یافت می شه. + ، +     ...
2 شهريور 1392

این دوست عزیزتر از جانم...

یه آدمایی تو زندگی من هستن که حتی اگه حضور فیزیکی کم رنگی داشته باشن اما به طور نامحسوسی در تمام لحظه های زندگیم جاری هستن. 13 سال طلایی از آشناییمون می گذره یه اتفاقای مهمی تو زندگی هر دو تامون افتاده که به شدت به هم شبیه هستن و همین مسئله گمونم ما رو به هم نزدیک تر کرده و در تنها چیزی که وجه اشتراک نداریم علاقه امون به درس خوندن هست اون همیشه درس خون بود و من همیشه درس نخون! ( به جای واژه تنبل ) این دوستِ نازنینم الان تو راه یه شهر دیگه هستن و از ما دور می شن برای مدتی، چند روز پیش برای خداحافظی پیشمون بودن با یه کیک تولد بی هیچ مناسبتی فقط واسه خاطره ساختن، همین و بس! ...
1 شهريور 1392

شوق دیدار!

ویانا برگشته، در اولین دقایقی که همدیگه رو دیدن آرام به ویانا می گه؛ ویانا انقدر از دیدنت هیجان انگیز بودم که خواب از چشمم پریده بود ...
17 مرداد 1392

ریحان آبی

دیروز آرام توی آسانسور یه دونه برگ ریحون پیدا کرد و به من گفت؛ مامان نظرت چیه اینو ببریم خونه با آبرنگم رنگش کنیم؟ منم که عاشق این بازیهای خلاقانه خود جوشم که بیشتر از 5 دقیقه طول می کشه... اول از همه صاف وصوفش کنیم حالا آمادۀ رنگ آمیزیه حالا چاپس کنیم رو کاغذ حالا حمومش بدیم تا دوباره رنگش کنیم و حسابی همش بزنیم تا تمیز بشه حالا یه برگ از روش نقاشی کنیم... چقدر من نگران قلم دست گرفتن آرام بودم قبلا" همش فکر می کردم از اون بچه هایی می شه که یه جورِ متفاوتی قلم دست می گیره، اما گویا نگرانیِ بیهوده ای بوده چون حالا حتی فشاری که به قلم می یاره هم کنترل شده است   و نشون به این نشون که آرام یک ساعت ...
16 مرداد 1392