آرامآرام، تا این لحظه: 13 سال و 11 ماه و 7 روز سن داره

سفر به دنیای آرام

موزه حیات وحش دارآباد

1392/3/11 0:31
نویسنده : ویدا
820 بازدید
اشتراک گذاری

ما این روزها یه مهمونی داریم که حسابی پایۀ برنامه هامونه، پسر عمۀ آرام که تقریبا" هم سن و سالِ آرامه.

مدتها بود که دلم می خواست برم موزۀ دارآباد ولی فرصتی دست نمی داد، گویا قسمت بود که با رادین و مامان جون سوری و عمه مریم بریم.

خیلی کوچیکه اما دوست داشتنیه ، بیرون از موزه به اندازه کافی فضا برای دویدن و بازی بچه ها فراهم بود، انقدر که فضای بیرون موزه برای آرام و رادین جذاب بود داخلِ موزه هیچکدومشون رو نگرفت! آرام  و رادین یه  دور سریع زدن و واسه بیرون رفتن حسابی عجله داشتن!

بیشتر وقتمون رو تو چمن ها و بین درخت ها گذروندیم و کلی برگ جمع کردیم تا وقتی می ریم خونه یه حرکتِ خلاقانه روشون انجام بدیم (سلام مسیحا)نیشخند

 

 

دلم برای این پرندۀ پر ابهت خیلی سوخت که مجبوره توی قفس روزگارشو سر کنه

و این همه خرگوشِ گرسنه تا حالا ندیده بودیم یه جا که واسه یه تیکه موز نمی دونی چطوری از سر و کولِ هم بالا می رفتن

 

آرام؛ مامان می شه کمکش کنیم که پلنگه نگیردش؟!!!

این هم حرکتِ خلاقانۀ ما با برگهایی که جمع آوری کرده بودیم

 

پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!

نظرات (3)

خاله ندا
11 خرداد 92 22:01
قربون. خواهروخواهرزادم برم که اينقدرخوش ذوق هستند
نانی
13 خرداد 92 8:32
ایشااله همیشه خوش و در حال تفریح باشین. راستی درمورد پست قبلی که مربوط به دندونپزشکی بود میخواستم بپرسم تهران هستین؟ و کدوم دکتر بردین آرام جون رو. من فقط از دکتر مانی خواستم چک کنه که گفت خوبه و مشکلی نداره اما متخصص دندونپزشکی نبردمش تا حالا


با عرض پوزش به خاطر تاخیر در پاسخ، من بندرعباس زندگی می کنم ولی آرام رو تهران بردم پیشِ خانم بهنوش پاداش پور که تو مجموعۀ سرزمینِ رویا مطب دارن. خیلی هم راضی بودم ازشون
الهه مامان یسنا
17 خرداد 92 14:21
چه خوب مخصوصا اون اخرش و خلاقیتتون.. راستی رنگ با خودتون برده بودین؟؟؟


برگها رو اوردیم خونه بعد رنگشون کردیم.