ماجرای تهران و تب
تهران اومدن ما هم حکایتی شده واسه خودش، اصلا" اومدیم تهران که آرام رو ببریم دکتر، دکتر مورد نظر ( دکتر اشرفی ) به این زودی بهمون نوبت نمی داد، یه دکتر آشنا( دکتر صفا) پیدا کردیم و معرفمون شدن تا دکتر مورد نظر( دکتر اشرفی) بین مریض حاضر بشه ما رو بپذیره، خوب پرژه موفقیت آمیز بود حالا بماند که اونجا سرِ گرفتن نواز مغز چه جنگولک بازی در اوردیم، و در نهایت یه آزمایش خون برای آرام نوشت و باید دوباره می رفتیم پیشش.
اون شب آرام تب کرد، خوب چیز عجیبی نبود آرام همیشه وقتی می یاییم تهران روز اول تب می کنه( هه! عجیبه نه؟!) بردیمش پیشِ یه دکترِ سوم( دکتر فراشاهیاد) تشخیص ویروس داد و گفت با رژیم غذایی بهتر می شه.
سه روز گذشت و آرام بهتر نشد بردیمش پیشِ یه دکترِ چهارم ( دکتر رضوانی ) و ایشون یه آزمایشِ دیگه نوشتن و دوباره مجبور شدیم بریم آزمایشگاه.
هنوز دکتر بازیمون تموم نشده، اما آرام دیگه خسته شده از دکترها! ... و من هم!!!
دو روز بعد نوشت!!!
آرام سرما خورده و آمار ویزیتِ دکترها به پنچم رسید.