آرامآرام، تا این لحظه: 13 سال و 11 ماه و 17 روز سن داره

سفر به دنیای آرام

من عصبانی هستم

1391/11/21 12:53
نویسنده : ویدا
280 بازدید
اشتراک گذاری

من حق ندارم عصبانی باشم؟

من حق ندارم خسته باشم؟ من حق ندارم حوصلۀ سر و کله زدن با یه بچۀ بی حوصله تر از خودم رو نداشته باشم؟

امروز در حدِ انفجار عصبانی بودم از شیطنتهای آرام، در حد انفجار واقعا"، از اتاقم اومدم بیرون که نبینم دیگه چیزی رو و چند تا نفس عمیق بکشم که یه وقت بلایی سرش نیارم چند دقیقه بعد آرام از اتاق اومده بیرون با خندۀ شیطنت آمیزش می گه مامان بیا اتاقتو ترکوندم دیگه کاری ندارم اونجا!!!

.

.

.

.

من دلم می خواد بدون دغدغۀ بچه برم بچپم تو یه کنجی و فقط هیچ کاری نکنم به مدت 2 ساعت هیچ کاری نکنم، خیلی خواستۀ زیادیه؟

 

فردا نوشت!!!

مردۀ اون لحظه ای هستم که آرام می یاد بهم می گه؛ مامان می شه خوشحال باشی!!!

پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!

نظرات (6)

maman joon jaleh
20 بهمن 91 22:03



واقعا" کجاش خنده داره؟!
سارا مامان آرام
21 بهمن 91 11:20
نه عزیزم خواسته زیادی نیست
همه ما یه همچین روزهایی رو داریم
میگذره


مرسی از دلداریت سارا جون، واقعا" هم می گذره و چه زود تموم شد عصبانیتم!
خاله ندا
22 بهمن 91 20:26
بهشت زير پاى مادران است,صبور باش ويد


lخاله مریم
24 بهمن 91 13:31
درکت میکنم
مامان نیروانا
28 بهمن 91 16:27
چه خوب که نفس عمیق کشیدی و صحنه رو ول کردی، کاش منم به این معرفت برسم


واقعا" خیلی سخته کاش همیشه همینطوری باشم.
مامان یسنا
28 بهمن 91 23:31
خواسته زیادی نیست الان منم به اون جای دنج نیاز دارم


دوستم می فهممت!